شعر آقا سلامت می کنم

ساخت وبلاگ
در میان مردمان ملّت ماچین و چین هست یکی ضرب المثل گنجینۀ آن سرزمین نعل بندی نعل اسبی را نبست محکم و جفت در برفت نعل از سُم و در جنگ اسب بر خاک خُفت اسب سوار که بود امیر لشکر آن سرزمین از سقوط اسب ناگه او فنا شد بر زمین دشمنان فرمانده را کشتند و لشکر شد رها زین سبب دشمن بتاخت بر لشکر گشته فنا پس حکومت رفت به نابودی چو لشکر شد تباه این همه آمد پدید از رویش یک اشتباه ---------------------------- جمله پنداریم خطا از دیگریست که سر زند آسمان و ریسمان این آدمی برهم تَنَد لیک اگر هر کس به هر جا و به هر شغل و مقام کار خود انجام دهد، بی عیب و نقص، نِی در کلام فکر او اینگون نباشد دیگری سودش بَرَد یا غریبه است آنکه این محصول را از او خَرَد یا اگر فکرش به این باشد که دقّت در نخست در نهایت می دهد محصول مقبول و درست این همه خسران گریبانگیر این ملّت نبود آن زمان بودش که این مردم را باید ستود ابوالفضل سرلک، متخلص به استوار شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 125 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 12:49

مگس و زنبور عسل مگسی گفت به زنبور عسل:«کای بی خِرَد از چه رو بهر غذا رنج فراوان می بری؟! یا چرا هر دم به یک راهی شوی از بهر شهد؟! یا چرا بهر عسل سختی دوران می خری؟! یا نمی بینی مرا که قوت بی زحمت خورم؟! اندکی پر می زنم، وانگه نشینم بر سری قوت خود را من بیابم در همه جا و مکان نیست نیاز زحمت کشیدن، عشق بُوَد تن پروری» گفت به او زنبور:«که ای منفور هر خَلق و بشر این قیاس از چه کنی، خود را و من، گویا خری؟! من پی پاکی گل اینجا و آنجا می روم بهر ذرّه ای ز شهد بسیاز زنم بال و پری نی که چون تو در پی گندی و ناپاکی روم بو کشم بر هر کثیفی، لاشه ای، بر پیکری لاجرم هر کس پی پاکی و زیبایی رود رنج او افزون شود، امّا دهد بار و بری» -------------------------- گفتمش من این مثال از بهر برخی مردمان که به مانند مگس هر دم کنند هوچی گری جمله می گردند پی ایراد و ضعف مردمان خوبی مردم نبینند، خود زنند کوری، کری دیدن خوبی مردم چشم پاکی لازمش چشم ببندد برکژی ها، رو کند بر زیوری همچنان خُلق مگس نُقصان مردم را نبین در پی خوبی مردم باش تو از هر دری همچو زنبور عسل با جمع نیکان هم کلام خوی ایشان بایدت، از عیب و از نقصان بری نی که چونان مگس هم کیش اوباشان شوی خوی ایشان را بگیری، از پی لوده گری شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 109 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 12:49

گرگ و روباهعاقلی را گفتمش:«گرگی کنم یا روبهی؟! یا که چونان ابلهان باشم الاغ فربهی؟!» چون تحیّر یافت از این نطق و کلام بی شروع او بگفت:«یاللعجب، توهین بود یا به بهی؟! از چه رو اینگون سؤالم کردی ای یار شفیق؟!» گفتمش:«از بس بدیدم بالغان ابلهی!» چون شنید این را رفیق، قدری درون خود برفت اندگی اندیشه کرد و ناگهان زد قه قهی گفت:«که ای اندیشه گر، تمثیل بس جالب زدی حرف هر دل را زدی با یک کلام کوتهی جمعی از مردم به سان روبه پر حیلتند جلوه ای از خود بسازند در میان، چونان مَهی[1]  لیک خدا داند که این قوم خبیث حیله گر دم به دم حقّه زنند بر این جماعت گَه گَهی زآن طرف یک قوم نیز چون گرگ چنگ از رو زنند پشت و رو آنان ندارند، از دورویی ها تُهی چون که مردم این ندانند، گول ظاهر می خورند روبهان حرمت گذارند تا رسانند بر شَهی[2] آن که گرگی پیشه کرد و حرف حق را رو بزد جمله او را طرد کنند، بهرش نباشد جَیگهی[3] اینچنین است که دورنگی و دورویی پَروَرد در میان مردمان رندی کُند فرماندهی[4] استوارا غم مخور از این مرام آدمی بهتر است این خَلق را بر حال خود تو وانهی» [1] -به مانند ماه، یک جلوۀ زیبا از خود می سازند. [2] -پادشاهی [3] -اختصار جایگاهی [4] -بدین معنی که همان گونه که در یک ارگان نظامی یکی فرمانده حرف اول و آخر را می زند، در جامعه ما نیز مرام رندی و دورویی حرف اول را می زند و مردم ما از این رفتا شعر آقا سلامت می کنم...
ما را در سایت شعر آقا سلامت می کنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ostovar3as بازدید : 151 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 12:49